چه كودک شما معلمش را دوست داشته باشد و چه نداشته باشدوظیفه شماست كه به كودك كمك كنید تا در مدرسه به بهترین نحو عمل كند و وظایفش را درست و بیعیب و نقص به انجام برساند. احساس منفی او دربارهی معلم، نباید تاثیری در درس و تكالیف مدرسهای او داشته باشد. شما نمیتوانید یك كودك را مجبور كنید كسی را دوست داشته باشد، ولی میتوانید رفتاری را به او بیاموزید كه به او كمك كند با احساساتش طوری كنار بیاید كه باعث بهبود مناسبات او با معلمش شود.
*بین واقعیات و تصورات، تفاوت بگذارید.
آیا واقعا مسئلهای وجود دارد؟ به جز در مواردی که مسایل، بسیار جدی و فوری به نظر میرسند، ما پیشنهاد میکنیم در ابتدا فقط به حرف های کودک گوش کنید بیآن که واکنش یا توجه خاصی به آن مسئله نشان دهید.
**در آغاز اظهارات منفی کودک را نادیده بگیرید. مطالبی را که کودک در ابتدای سال تحصیلی دربارهی معلمش به عنوان نارضایتی بیان میکند، نادیده بگیرید و به روی خود نیاورید. ممکن است کودک فقط از دوستانش شنیده باشد که این معلم «بداخلاق» یا «خیلی از آدم کار میکشد.» به او اطمینان بدهید که همهچیز درست خواهد شد و او معلم جدیدش را دوست خواهد داشت. برای مثال، به او یادآوری کنید که در ابتدای سال گذشته هم او معلمش را دوست نداشت، ولی آخر سال به سختی از او جدا شد. به او بگویید قبل از این که دربارهی معلمش قضاوت کند، بگذارد معلم خودش را نشان دهد.
**ببینید آیا مسایل کودک، واقعی و با اهمیت هستند؟ اگر شکایتهای کودک ادامه یافت، تحقیق کنید آیا این مشکلات حقیقت دارند؟ آیا اطلاعاتی که کودک میدهد دست اول است یا این که مثلا با جملهی «علی میگفت که ...» شروع میشوند؟ آیا حقایقی وجود دارند که نشان میدهند واقعا در کلاس، مشکلی وجود دارد یا نه؟
*با کودکتان صحبت کنید.
به کودک فرصت بدهید تا با شما دربارهی احساسش نسبت به معلمش و این که چه مشکلاتی با او دارد، صحبت کند. با دقت و حوصله حرفهایش را بشنویید و با صراحت و به محکمی به کودک بگویید که باید با این معلم سازگاری کند، چون در زندگی آیندهاش با مردمی برخورد خواهد کرد که شاید آنها را دوست نداشته باشد، ولی مجبور است با آنها کار کند.
* رفتارهای خوشایندی را برای برخورد با معلمها به کودکتان بیاموزید.
به کودک آموزش دهید چگونه دانشآموزی مورد توجه و دوست داشتنی باشد.
**به او بیاموزید که به سخنان معلمش گوش کند. همهی معلمها دوست دارند دانشآموزان به درس گوش کنند. اگر کودک شما در خانه زیاد به گوشکردن علاقهای ندارد احتمالا در مدرسه هم همینطور است. با تمرینهای مداوم، مهارتهای گوشکردن را به او بیاموزید.
چیزی به کودک بگویید و از او بخواهید آنچه به او گفتهاید را تکرار کند.
به او نشان دهید که چگونه میتواند با نگاه کردن به معلم، نشان دهد که گوش میکند و نتیجه اینکار را در توجه معلم به رفتار و حرفهایش ببیند.
**به کودکتان بیاموزید که از دستورات معلمش اطاعت کند. اطاعت از دستورات، یکی از مهم ترین روش هایی است که هر دانشآموزی باید بیاموزد. اگر دانش آموز از دستورالعمل های معلم تبعیت نکند، هیچ گاه نمیتواند در کلاس نقش خوبی را ایفا کند. پیروی از دستورات ساده را با او تمرین کنید. برای این منظور، می توانید از بازیهای ساده استفاده کنید. وقتی در مواقع دیگر از کودک کاری میخواهید یا به او فرمانی میدهید، از او بخواهید دستور را برای شما تکرار کند تا اطمینان یابید که آن را فهمیده است.
**.به کودک بیاموزید تکالیفش را تمیز و مرتب انجام دهد. نظم و ترتیب و تمیزی تکالیف شب، به معلم نشان میدهد که کودک هم کار او را به همین صورت ارزیابی میکند و بنابراین سعی میکند خودش هم مرتب باشد! بهعلاوه، آموزگار راحتتر و با رغبت بیشتری تکالیف کودک را ورق خواهد زد و کنترل خواهد کرد.
** به کودک بیاموزید مودب و خوش برخورد باشد.
همهی افراد دوست دارند که مورد احترام قرار گیرند و دیگران به آنها ارج بگذارند. معلمها هم از این قاعده مستثنی نیستند. به کودکتان مودب بودن را بیاموزید و ترتیبی بدهید که جملات تشکرآمیزی مثل «متشکرم» و «لطفا» را رکن اساسی صحبتهایش با معلم قرار دهد و همیشه لبخند بزند.
*با آموزگار صحبت کنید.
اگر مشکل حل نشد، از معلم وقت بگیرید که با او صحبت کنید. قبل از این که به شکل اعتراضآمیز خودتان را وارد جریان کنید، به یاد داشته باشید که یک جانبه قضاوت نکنید. هدف شما این است که اگر مشکلی وجود دارد از آن آگاه شوید و جزییات آن را بفهمید و راه حلی برای آن ها بیابید. از قبل با معلم قرار بگذارید. بی هنگام و ناگهانی سراغ او نروید و به او احترام بگذارید.
** با سیاست رفتار کنید و حمله نکنید اگر سیاستمدار باشید و درک خوبی از نحوه ی برخورد و روش معلم داشته باشید، موفقتر خواهید بود. به معلم بگویید برداشت شما این است که کودکتان فکر میکند معلمش از او خوشش نمی آید و یا احساسات کودک درباره ی معلمش بر روی وضعیت تحصیلی او اثر گذاشته است. اگر معلم مسئله ی خاصی را مطرح کرد به گفتوشنود بپردازید تا به نتیجه برسید که چگونه میتوانید به حل و فصل آن مسئله بپردازید و از او بخواهید که برای از میان بردن آن مشکل از کمک شما استفاده کند.
**بر روی نکات مثبت تکیه کنید. به آموزگار، نقاط قوت و علایق فرزندتان را بگویید. هم چنین، او را از نقاط ضعف کودک نیز آگاه سازید. هر چه معلم درباره شاگردش بیشتر بداند، بهتر و درست تر می تواند با مشکلاتی که پیش می آیند، روبرو شود و با دانش آموز برخورد بهتری خواهد داشت. به همین ترتیب، هر چه شما اطلاعات بیشتری در مورد معلم داشته باشید، بهتر می توانید به کودکتان کمک کنید که او را درک کند.
هنگام گفتگو با معلم فرزندتان باید هدف و نگرش ما جمعآوری اطلاعات و تفکر در مورد مشکل باشد، نه یورش به کلاس معلم و ارائه راهحل. ما بیشتر مرتکب این سه اشتباه میشویم:
1- اشتباه اول: به معلم میگوییم چکاری انجام دهد. هنگامی که میگوییم: " میخواهم فرزندم از این کلاس بیرون رود "، در واقع به معلم میگوییم: " تو به اندازهای تبحر نداری که بدانی چهکار انجام دهی و من باید به تو کمک کنم."
2- اشتباه دوم: با تهدید وارد مدرسه میشویم. بیان این جمله که "اگر به نتیجه نرسم نزد مدیر میروم" مشکل را وخیمتر میکند.
3- اشتباه سوم: لشکری از والدین همفکر را برای یورش به سوی معلم گردآوری میکنیم. هرگونه پیروزی در چنین شرایطی، کوتاه مدت است زیرا معلم از خود دفاع خواهد کرد. راه بهتر این است که بگوییم: " من تنها کسی نیستم که از این مشکل نگران هستم. دیگران نیز این مشکل را دارند. اما من تنها کس هستم که برای صحبت، نزد شما آمدهام.".
تمامی این روشها، اشتباهات جدی هستند. ممکن است با یک مشکل وارد مدرسه شویم، اما هنگامی که آنجا را ترک میکنیم یک مشکل و یک دشمن داریم.
جلسه ایدهآل صحبت کردن با معلم :
به جای شروع کردن با آنچه اشتباه است.....
1- با توصیف آنچه درست است، آغاز کنید.
معلم: از سوالهای متفکرانه علی لذت میبرم.
والد: علی درسی که درباره موشک ها دادید را دوست داشت.(به جای تاکید بر آنچه کودک انجام نداده است......)
2- آنچه لازم است کودک انجام دهد را توصیف کنید.
معلم: علی لازم است تکالیف هفته ای که مریض بود را تکمیل کند.
والد: فکر میکنم احساس میکند از پا درآمده. شاید بتواند با کمی کمک اضافه عقبماندگیاش را جبران کند. ( به جای امتناع از دادن اطلاعات....)
3- اطلاعات مفید را مطرح کنید.
والد: او عادت داشت، وقتی به خانه میآمد در کوچه بازی کند. حالا فقط جلوی تلویزیون مینشیند.
معلم: میبینم تازگی در کلاس خیلی خمیازه میکشد.
(به جای نصیحت یکدیگر...)
4- آنچه در خانه و مدرسه موثر است را توصیف کنید.
والد: از وقتی مریض شده است، به نظر میآید که اگر بعد از هر یک ربع یا بیست دقیقه یک تنفس کوتاه داشته باشد، بهتر کار میکند.
معلم: متوجه شدهام که بعد از زنگ تفریح انرژی بیشتری دارد(به جای ناامید شدن از کودک...).
5- طرحی را با هم اجرا کنید.
معلم: از یکی از شاگردانم میخواهم که به علی در انجام تکالیف عقب ماندهاش کمک کند و مواظبت میکنم که وقت استراحت بیشتری داشته باشد.
والد: و من کاری میکنم که او کمتر تلویزیون تماشا کند و مقداری هوای تازه تنفس کرده و ورزش کند(به جای خاتمه دادن به گفتگو با نکتهای منفی ....)
6- گفتگو را با اظهار نظر مثبتی که بتوان برای کودک تکرار کرد به پایان ببرید.
معلم: به علی بگویید من اطمینان دارم که او میتواند تمام تکالیفش را کامل کند. همچنین به او بگویید از بودن او در کلاسم لذت میبرم.
والد: به او میگویم. میدانم از شنیدنش خوشحال خواهد شد (به جای فراموش کردن طرح بعد از گفتوگو...).
7- طرح را پیگیری کنید.
معلم: سینا دارد به علی کمک میکند و او تقریبا به بقیه کلاس رسیده است. همچنین تازگی به نظر میآید انرژی بیشتری دارد.
والد: همسرم دویدن را شروع کرده و علی هم به او ملحق شده است.
*به عنوان آخرین راهحل، با مسئولان مدرسه گفتگو کنید اگر مشکل حل نشد و یا اگر معتقدید با یک معضل روبرو هستید که به مشکلات جدی شخصیتی معلم مربوط هست، قرار ملاقاتی با یکی از مسئولان مدرسه بگذارید تا دربارهی آن به گفتگو بنشینید.
منبع:
چگونه با کودکم رفتار کنم؟؛ دکتر سهامی
چگونه بگوییم تا بچهها یاد بگیرند؛ آدل فاستر و الین مازلیش؛ سهیلا ابوالهدی
تربیت کودک با عشق و منطق؛ جیم فی و فوستر کلاین؛ سمیه موحدی فرد
نظرات شما عزیزان:
دسته بندی : <-CategoryName->